کد مطلب:53194 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

ابوامامه معاویه را مفتضح ساخت











در تاریخ آمده است كه:

«ابوامامه باهلی» وارد دربار معاویه شد. خلیفه ستمگر اموی فوق العاده به وی احترام كرد، و غذای مخصوص را آماده ساخت و با دست خودش بر دهان ابوامامه گذاشت! و با عطر ویژه، سر و صورت وی را معطر كرد،

و یك كیسه پراز دینار طلا به وی اهدا نمد و سؤالی را مطرح كرده و از او پرسید:

«یا اباامامة بالله انا خیر ام علی بن ابی طالب»؟

ای اباامامه! تو را به خدا سوگند، من بهترم یا علی بن ابی طالب؟

آن شیعه پاكدل جواب داد: «چرا سوگند می دهی، من سخن راست می گویم و آن اینكه:«علی والله خیرمنك و اكرم و اقدم اسلاما و اقرب الی رسول الله قرابة واشد فی المشركین نكایة...».

سوگند به خدا ای معاویه! علی علیه السلام از تو بهتر و بالاتر است! زیرا علی علیه السلام نخستین مؤمن بوده، و از همه به رسول خدا نزدیك تر است، و جهادش نیز با مشركین سخت تر، و در پیش مردم محترم تر می باشد.

معاویه! تو خودت را با چه كسی مقایسه می كنی؟ با علی علیه السلام كه پسر عموی پیامبر، شوهر زهرا، و پدر امام حسن وامام حسین كه سروران اهل بهشت هستند می باشد... ای معاویه! گمان می كنی من با دین و ایمان بر تو وارد شده، و بدون ایمان و همراه با كفر از اینجا خارج می شوم؟! چه بد فكر می كنی!! آنگاه آن كیسه طلا را به روی او انداخت و گفت: به خدا قسم حتی یك دینارش را نمی پذیرم![1] .

از این قضیه علاوه بر این كه استفاده می گردد: ولایت علی ایمان و انكارش كفر است، شجاعت و ایمان «ابوامامه» كه باعث شده است در دربار معاویه پس از آن همه احترامات بی نظیر، سرانجام زبان او به مدح و فضائل علی گشوده گردد، نیز آشكار می گردد.









    1. ... یا معاویة! اظننت انی ساخیرك علی علی علیه السلام بالطافك و طعامك و عطائك؟ فادخل الیك مؤمنا و أخرج منك كافرا... سفینة البحار ج1 ص699 ماده سود.